برنامه ریزی توسعه فردی (بخش سوم)
خودآگاهی
مسیر زندگی خود را دوباره مرور کنید و در نظر بگیرید که چگونه می خواهید آرزوهای شخصی و شغلی خود را با هم هماهنگ کنید.
شما چه کسی هستید؟
هماهنگی آن که هستید با کاری که انجام می دهید.
مطالعه موردی : دونده با سگ
هنگامی که Andrea Wellman شغل عکاسی تجاری خود را ترک کرد، بنا داشت وحشت نکند و سردرگم نشود.
به نزدیکترین آژانس کاریابی مراجعه نکرد، برای موقعیتهای خدمات مشتری در craigslist درخواست نداد و برای دریافت پول نقد به خانواده اش مراجعه نکرد.
در عوض او برنامه خالی خود را با قرارهایی که در حین کار از دست داده بود پر کرد: قرارهایی با خودش.
آندریا تعریف می کند که در آن زمان برای گرفتن یک شغل پاره وقت "فقط برای بدست آوردن مقداری پول" خیلی وسوسه می شد.
خوشبختانه نیاز او به بازیابی شخصی و یک مدل کسب و کار فردی جدید به طور ملموسی احساس شد.
او میگوید: «تا زمانی که کارم را از دست نداده بودم، بصورت اتوپایلوت کار میکردم. و اکنون بهترین فرصت من برای یافتن راهی است که بتوانم کنترل حرفهام را دوباره به دست بیاورم.»
آندریا دیوانه دو چیز است: سگها و دویدن.
او که در حوالی سنت برنارد به دنیا آمد، هرگز بدون سگ نبود. اگرچه او بعداً شروع به دویدن کرد اما به همان اندازه که حیوانات خانگی خود را دوست دارد، عاشق یک مسابقه دوی خوب یا یک ماراتن حرفه ای است.
در واقع چند ماه قبل از این که از شغل عکاسی اخراج شود، آندریا دو علاقه خود را با هم ترکیب کرده بود: شروع به دویدن با توله سگ خود، مولی کرده بود. گه گاه سگ یکی از دوستانش را نیز با خود می برد و آن سه در خیابانهای سیاتل قدم میزدند.
پس از این که آندریا شغل خود را از دست داد، برنامه دویدن با مولی را هم چنان ادامه داد و چون زمان بیشتری داشت، او با پیشنهاد دوستانش سگ های دیگری را هم برای دویدن با خود همراه می کرد.
او می گوید: «این موضوع نه تنها مرا آرام نگه می داشت. بلکه باعث خوشحالی من نیز می شد. وقتی که با توله ها می دویدم احساس نگرانی نمی کردم، حتی سرمست هم می شدم.
یک روز در حالی که در حال ورق زدن یک شماره از مجله Runner’s World بود، آندریا که در حال تغییر شغل بود داستان "مردی در شیکاگو که به طور تمام وقت سگ ها را به گردش می برد.." را خواند:
"آیا این تمام کاری است که او انجام می دهد؟!" آندریا در ابتدا شک داشت که کسی بتواند با دویدن حیوانات خانگی امرار معاش کند.
داستان مرد شیکاگویی برای او جالب بود. مطمئناً او یک دونده حرفه ای بود که بصورت تمام وقت با سگ ها می دوید.
آندریا بلافاصله با دوستانش تماس گرفت. او در مورد دواننده سگ ها در شیکاگو به آنها گفت و پرسید که آیا به او پول می دهند تا با سگ هایشان را برای دویدن بیرون ببرد؟
در کمال تعجب دوستانش موافقت کردند. آندریا می گوید: "به گفته دوستانم از زمانی که سگ های شان را به من سپرده اند، تغییرات مثبتی در آنها دیده اند ."
وی اشاره می کند که "دوستانم معتقد بودند که دویدن، به سلامت حیوانات خانگی آنها کمک کرده و به همین خاطر آنان با رضایت پول بابت این کار پرداخت می کردند.."
آندریا خوشحال بود. در ابتدا درآمد جدید او به جای یک نقدینگی قابل توجه، یک درآمد مختصر محسوب می شد. اما دوستانش آن قدر از خدمات وی راضی بودند که در مورد آن با دیگران صحبت کردند و ناگهان غریبه ها شروع به جستجوی خدمات آندریا نمودند.
وی هیجان زده بود. آندریا میگوید: «صادقانه این است که خودم از ابتدا آن را به عنوان یک شغل «واقعی» نمیدانستم." من همیشه موافقت می کردم که سگ دیگری اضافه شود، اما به این دلیل بود که این کار را دوست داشتم و می دیدم که سگ ها نیز چقدر آن را دوست دارند."
مردم مدام پرس و جو می کردند و در نهایت آندریا متوجه شد که می تواند با درآمد رو به افزایش خود اجاره بهای محل زندگی خود را بپردازد.
چند ماه بعد او توانست هزینه های بیشتری را پوشش دهد. یک روز آندریا متوجه شد که آن چه به عنوان یک سرگرمی آغاز شده بود، به تدریج به حرفه او تبدیل شده است.
به این معنی که لازم است آن را در قالب یک کسب و کار در نظر بگیرد. او بیمه حیوانات خانگی را اضافه کرد. هم چنین گواهینامه CPR را دریافت کرد. و یک وب سایت ساخت.
امروز آندریا می تواند به عنوان دونده سگ به صورت تمام وقت امرار معاش کند. او بیش از 50 مشتری دارد. آن قدر زیاد که دونده های دیگری را برای کمک استخدام کرده است.
در نگاه او این بخش بزرگی از چیزی است که کسب و کارش را ارزشمند می کند. وی میگوید: «کارم بیشتر از رویایم شده است. من راهی برای سایر دوندگان ایجاد کرده ام که بتوانند با روش خود زندگی کنند و این برای من فوق العاده راضی کننده است»

اکتشاف خود
Dick Bolles نویسنده کتاب «چتر نجات شما چه رنگی است؟» (راهنمای شغلی به زبان انگلیسی که در 40 سال گذشته پرفروش بوده است) می گوید:
«بیشتر جویندگان کار که در یافتن شغل رویایی خود شکست می خورند، نه به این دلیل که اطلاعاتی در مورد بازار کار ندارند، بلکه به این دلیل که اطلاعاتی درباره خود ندارند.»
مشاغل رویایی بیشتر از یافته شدن، خلق می شوند. بنابراین به ندرت از طریق جستجوهای معمولی قابل دستیابی هستند. ایجاد چنین موقعیت هایی نیاز به خودشناسی قوی دارد.
با این حال مانند مورد آندریا، اغلب اوقات یک بحران مانند از دست دادن شغل یا شکست در یک کسب و کار جدید نیاز است تا ما به دقت روی شغل و خودمان فکر کنیم.
بولز میگوید: «فکر کردن به خود، خودخواهی نیست، بلکه نگریسن به چیزی است که جهان برای آن به شما نیاز دارد.»
اگر قبل از بحران ها تأمل عمیق در مورد این که چه کسی هستید داشته باشید هم شما و هم مخاطبین تان قبل از این که فرسودگی و ناامیدی رخ دهد به دستاوردهای زیادی خواهید رسید.
وقتی شخصاً راضی هستید، بیشتر میتوانید به دیگران کمک کنید. اما بدون مشکل قریبالوقوع که ما را تحت فشار قرار دهد، چگونه میتوانیم در مسیر معناداری از خودآگاهی قرار گیریم؟
جهانِ فراتر از کار
نسخههای مختلفی از چرخ وجود دارد اما هر کدام حوزههای مورد علاقه متفاوتی را نشان میدهند مانند تناسب اندام/سلامت، شغل، ثروت/پول، رشد شخصی/معنوی، سرگرمی/تفریح، عشق، دوستان/خانواده، محیط فیزیکی/خانه، خلاقیت/ ابراز وجود، و سبک زندگی/مالکیت.
برای انجام تمرین چرخ زندگی

پاسخ دادن به سوال "من کیستم؟"
چگونه می توانید تعادل را بازیابی کنید؟
او به چیزهایی که مدت ها دوست داشت بازگشت و همان طور که معلوم است، چیزهایی که ما در کودکی از آن لذت می بردیم می توانند مسیرهای ما را در بزرگسالی روشن کنند.
قابل تأمل است که این احتمال را در نظر بگیریم که مشاغل و ارزشهای ما بر اساس انتظاراتی که دیگران به جای ما تعیین کردهاند، تکامل یافته است.
به خصوص برای تصمیمات شغلی اغلب خانواده، همسالان و معلمان ما را ترغیب میکنند که بر اساس «امنیت»، «ثبات»، «محترم بودن»، «دستمزد خوب» یا ویژگیهای دیگر انتخاب کنیم.
میل به پذیرش اجتماعی می تواند به راحتی بر قطب نماهای درونی ما غلبه کند.

علایق اصلی پیشِ رو هستند.
آیا آنها هنوز بخشی از چرخ زندگی شما هستند؟
اما در حالی که انسان ها مطمئناً در طول زمان تغییر می کنند و سازگار می شوند، تحقیقات نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی اصلی، اشتیاق و علایق ما از دوران کودکی به بعد نسبتاً ثابت می مانند.
بنابراین حتی زمانی که ما "موفقیت" متعارف به دست آورده ایم (مانند Carol، وکیل مالیاتی در داستان آتی) اغلب رویاهای تحقق نیافته را در سر می پرورانیم که ریشه در فعالیت هایی که در دوران کودکی انتخاب کرده بودیم دارد.
اگر در بزرگسالی نتوانیم علایق اصلی را به شکلی بشناسیم و دنبال کنیم، ممکن است زندگی خود را بدون تجربه رضایت کامل سپری کنیم.

جورج کیندر
نقش های چندگانه
ده ورق کاغذ خالی بردارید. در بالای هر کدام بنویسید «من چه کسی هستم؟» سپس روی هر برگه یک پاسخ به آن سؤال بنویسید. مانند همسر، مادر، فرزند، معلم، نویسنده، کارآفرین، ...
پس از اتمام، به تمام ده برگه برگردید و آن چه را که نوشته اید گسترش دهید.
(1) چرا به این نقش اشاره کردید؟
(2) چه چیزی شما را در مورد این پاسخ هیجان زده می کند.
به عبارت دیگر کدام نقش برای شما مهم تر است؟ آن صفحه را در بالا قرار دهید. نقش بعدی کدام است؟ که زیر ورق بالایی می رود.
این کار را تا زمانی ادامه دهید که کم اهمیت ترین نقش در انتها قرار گیرد.
ببینید آیا وجه مشترکی در بین ده پاسخ شما وجود دارد یا خیر؟
اگر چنین است، آن موارد را روی یک کاغذ جداگانه یادداشت کنید.


بوم (کانواس) های چندگانه
می توانید برای هر کدام یک بوم جداگانه بکشید.


ادامه این مباحث در بخش چهارم از مقالات برنامه ریزی توسعه فردی ارائه خواهد شد.
منبع: کتاب Business Model You (اُستروالدِر)