مدل کسب و کار و جایگاه آن در طراحی و هدایت سازمان
مفهوم مدل کسب و کار هنوز نسبتاً نامفهوم است و سردرگمی زیادی در اصطلاحات مربوط به آن وجود دارد.
برخی از نویسندگان از مدل کسب و کار برای اشاره به روشی که یک شرکت فعالیت های مربوط به کسب و کارش را انجام می دهد به کار می برند.
در حالی که برخی از صاحب نظران این حوزه مانند استروالدر مدلهای کسبوکار را بهعنوان یک لایه مفهومی و نظری بین استراتژی کسبوکار و فرآیندهای کسبوکار در نظر می گیرند.
بر اساس مدل هرم منطق کسب و کار، بیزینس مدل سطح معماری بین سطوح برنامه ریزی و پیاده سازی را نشان می دهد:
هرم منطق کسب و کار Business Logic Triangle (اُستروالدر و پیگنور، 2009)
مدل کسبوکار را به عنوان راههایی برای ایجاد ارزش برای مشتریان تعریف کرده اند:
«مفهوم مدل کسبوکار به راههای ایجاد ارزش برای مشتریان و روشهایی اشاره دارد که در آن یک کسبوکار فرصت های بازار را از طریق مجموعه ای از بازیگران، فعالیت ها و همکاری به سود تبدیل می کند.»
هم چنین برخی مدل کسب و کار را به عنوان ابزاری برای بیان منطق کسب و کار و توصیف ارزش مشتری می شناسند:
«مدل کسب و کار ابزاری مفهومی است شامل مجموعهای از امکانات، مفاهیم و روابط میان آنها با هدف بیان منطق تجاری یک شرکت خاص است.»
بنابراین مدل کسب و کار نشان می دهد که کدام مفاهیم و روابط توصیف و نمایش ساده ای از ارزش ارائه شده به مشتریان، چگونگی انجام و پیامدهای مالی مربوط به آن است.
صاحب نظران یک مدل مرجع واحد را بر اساس شباهتهای طیف وسیعی از مفهومسازیهای مدل کسبوکار پیشنهاد میکنند.
این چهارچوب که به بوم مدل کسب و کار یا کانواس کسب و کار شناخته می شود شامل 9 "بلوک" است که به چهار بخش، طبقه بندی شده اند:
بخش جنبه های مالی از ساختار هزینه و بلوک های سازنده مدل درآمد تشکیل شده است و با هم منطق سود/زیان مدل کسب و کار را تعیین می کنند.
کارکرد مدل کسب و کار توجیه سرمایه مالی مورد نیاز برای تحقق مدل و تعریف مسیری برای افزایش مقیاس کسب و کار است.
طیف گسترده ای از محققان موافق بودند که یک پیوند گمشده بین استراتژی و عملیات کسب و کار وجود دارد (Amit & Zott 2001؛ Shafer & Linder, 2005).
بنابراین آنها پیشنهاد کردند که مفهوم مدل کسب و کار ممکن است واسطه میانی بین پیکربندی منابع و استراتژی در خصوص خلق ارزش باشد (Makinen & Seppanen, 2007)
این نگاه منجر به این نتیجه می شود که مدل های کسب و کار نه یک استراتژی هستند و نه یک فرآیند کسب و کاری، بلکه چیزی بین آنها محسوب می شوند. (Osterwalder & Pigneur, 2010)
هرم منطق کسب و کار Business Logic Triangle (اُستروالدر و پیگنور، 2009)
بررسی ادبیات نشان می دهد که مدل ها و استراتژی های کسب و کار یک مفهوم واحد نیستند، بلکه هر کدام از سطح و منظری متفاوت به کسب و کار مرتبط می شوند.
با این وجود استراتژی و مدلهای کسب و کار مسائل مشترکی دارند.
استراتژی به عنوان انتخابهایی در نظر گرفته میشود که با شرایط آینده کسب و کار و موقعیتیابی رقابتی مرتبط اند. (کوری، 2004)
مدلهای کسب و کار اعتبار رابطه علت و معلولی انتخابهای استراتژیک را منعکس می کنند. (شفر و لیندر، 2005)
به همین دلیل است که برخی از محققان مدل کسب و کار را به عنوان اجرای مفهومی و معماری یک استراتژی کسب و کاری تعریف می کنند. (Osterwalder & Pigneur, 2002)
منابع:
Bashir, M. and Verma, R. (2015), Business Model Innovation: Past, Present and the Future, Indian Journal of Management, Vol. 09, No. 01, pp. 08-20
(2014 ) A Business Model for a South African Government Public Cloud Platform
Heikkilä, J., Heikkilä, M., & Lehmonen, J. (2004). Joint Development of Novel Business Models. In L. W., T. V., & A. S. (Eds.), Building the E-service society: E-Commerce, E-Business, and E-Government (pp. 433-454).