مدل کسب و کار چیست و  به چه کار می آید؟

مدل کسب و کار چیست و به چه کار می آید؟


هر چند هنوز در مورد این که مدل کسب و کار چیست و اجزای مختلف آن کدام است، شفافیت و اجماع کافی بین صاحب نظران وجود ندارد، شاید بتوان سؤال اصلی در مورد مدل کسب و کار را این دانست که این مفهوم به چه کار می آید؟

بیش از 60 سال پیش، پیتر دراکر اصطلاح بیزینس مدل یا مدل کسب و کار را در پاسخ به این که "مشتری کیست؟ چه چیزی برای او ارزش محسوب می شود؟ و چگونه می توانید از آن کسب درآمد کنید؟" مطرح کرد.

با ظهور اینترنت و شرکت های دیجیتال، این مفهوم توجه بیشتری را در تحقیق و عمل به خود جلب کرده است.

در تعریف مدل کسب و کار می توان گفت:

 «مفهوم مدل کسب‌وکار در ادبیات کسب‌وکار به راه‌های ایجاد ارزش برای مشتریان و روش‌هایی اشاره دارد که در آن یک کسب‌وکار از طریق مجموعه ای از بازیگران، فعالیت ها و همکاری فرصت‌های بازار را به سود تبدیل می‌کند.»

مدل کسب و کار را به عنوان ابزاری برای بیان منطق تجاری و توصیف ارزش مشتری تعریف می کنند: «مدل کسب و کار ابزاری مفهومی شامل مجموعه ای از مفاهیم و روابط میان آنها با هدف بیان منطق تجاری یک شرکت خاص است.» 

بنابراین ما باید در نظر بگیریم که کدام مفاهیم و روابط اجازه می‌دهند توصیف و نمایش ساده‌ای از این داشته باشیم که: «چه ارزشی به مشتریان ارائه می‌شود، چگونه این کار انجام می‌شود و با کدام پیامدهای مالی همراه است.»

یک مدل کسب و کار را می توان ساده سازی واقعیت پیچیده دانست، دقیقاً همان نقشی که هر مدلی بر عهده دارد.

این نوع از مدل به واقع داستانی است که نحوه عملکرد یک شرکت را توضیح می دهد. توضیحی مبنی بر این که چگونه منابع گرد هم آورده شده و برای ارائه ارزش به مشتریان و کسب درآمد استفاده می شوند.

 

استراتژی و مدل کسب و کار مفاهیم جداگانه ای هستند و مدیران نباید آنها را به عنوان یک مفهوم واحد در نظر بگیرند.

مدل‌های کسب‌وکار به عنوان یک سیستم، چگونگی تناسب اجزای یک کسب‌وکار را با هم توصیف می‌کنند، اما برخلاف استراتژی به طور مستقیم در تعامل با چرایی سازمان و مأموریت آن نمی شود.

از طرف دیگر یک مدل کسب و کار در مورد فرآیندهای سازمانی هم نیست، بلکه در مورد ارزش مبادله بین بازیگران است. مبادله ارزش منجر به شبکه ای از تبادلات ارزشی از جنس پول و اطلاعات و کالا و خدمات و برخی ارزش های نامشهود می شود که شکل دهنده ماهیت یک کسب و کار است.

 اهداف کلی برای اقدامات تجاری در استراتژی سازمان تعیین شده است. مدل کسب و کار واسطه  استراتژی سازمان در سطح معماری با پیاده سازی آنها در سطح طراحی است.


بنابراین مدل کسب و کار، به عنوان بازنمایی استراتژی شرکت، نقطه شروعی برای برنامه ریزی فرآیندهای تجاری عملیاتی است. 


و یا به تعبیر برخی از صاحب نظران نقش اصلی مدل کسب و کار در هر سازمان، میانجیگری میان سطح استراتژی با سطح عملکردی آن سازمان است.



می توان مدل کسب و کار را منطق میانی برای انتخاب استراتژی ها و اهداف کلان سازمان در یک سطح و ساختار و فرایندهای سازمانی در سطح دیگر در نظر گرفت.


استروالدر و پیگیور اشاره می‌کنند که در اصل، یک مدل کسب‌وکار شامل چهار جزء مرتبط با هم است:



مؤلفه خدمت یا محصول مشخص می‌کند که شرکت در چه تجارتی است و نوآوری محصول و ارزش پیشنهادی در بازار را مشخص می‌کند.
جنبه های ارتباط با مشتری در نظر می گیرد که مشتریان هدف چه کسانی هستند، چگونه خدمات بر اساس ایجاد رابطه ارائه می شود.

مؤلفه مدیریت زیرساخت در مورد چگونگی انجام کارآمد مسائل زیرساخت و لجستیک است. بر مبنای این مؤلفه مبادله ارزش امکان­ پذیر می شود.
مؤلفه مالی که منطق آن چه موجب دوام  و حفظ یک کسب و کار می شود را بیان می کند.




بر اساس این چهارچوب چهار بخشی، یک مدل مرجع واحد بر اساس شباهت‌های طیف وسیعی از مفهوم‌سازی‌های حالت کسب‌وکار توسط استروالدر و همکاران پیشنهاد شده است.

این مدل شامل 9 "بلوک" است که بر پایه چهار بخش ذکر شده طبقه بندی شده اند:

مؤلفه خدمت یا محصول بیان کننده ارزش پیشنهادی به بازار است. به تعبیری این جز را به عنوان عنصر حیاتی هر مدل کسب و کار در نظر گرفته و مجموعه مزیت هایی است که یک کسب و کار به جامعه هدف خود ارائه داده و رابطه مستقیم با مأموریت در سطح استراتژیک دارد.

در مؤلفه مشتری، مشتریان هدف و بخش بندی مرتبط با آنان و نیز این که چگونه ارزش خلق شده، تحویل می شود (کانال های توزیع) و رابطه ها شکل می گیرد (ارتباط با مشتری) شفاف سازی می شود.

مؤلفه مدیریت زیرساخت نیز در مورد چگونگی انجام کارآمد مسائل زیرساخت و لجستیک است که مشخص کننده فعالیت های لازم برای خلق ارزش پیشنهادی (فعالیت های کلیدی) و منابع کلیدی یعنی دارایی ها و قابلیت های مورد نیاز برای توسعه و پیاده سازی یک مدل کسب و کار شامل افراد، فناوری/محصولات، تجهیزات، اطلاعات، کانال ها و برندها هم چنین مشارکت های کلیدی و اتحادها  و ائتلاف ها می شود. از این مؤلفه می توان به انتخاب های صحیح در حوزه ساختار و فرایندهای سازمانی دست یافت.

مؤلفه مالی از بلوک های ساختار هزینه و مدل درآمد تشکیل شده است و با هم منطق سود / زیان مدل کسب و کار را تعیین می کنند. منطقی که موجب دوام  و حفظ یک کسب و کار می شود.


بستر ارائه این چهارچوب، همان مفهوم کانواس یا بوم کسب و کار است که به خلاقیت اُستروالدر و همکاران در ادبیات کسب و کاری متداول شده است:



 برای این که مدل کسب و کار به درستی نقش واسطه ای خود را در بیان چیستی یک کسب و کار در تعامل با چرایی (سطح استراتژی) و چگونگی (سطح پیاده سازی) بازی کند، نیاز است که تحلیل های محیطی به درستی انجام شده باشد.

سمت چپ بوم کسب و کار که مؤلفه های مربوط به مشتری را در بر دارد مرتبط با بازار بوده و لازم است مطالعه بازار از نظر بخش بندی ها، نیاز و تقاضا، حجم و کشش هر بخش، ملاحظات، هزینه های جابه جایی و جذابیت های درآمدی در این بخش به درستی مورد مطالعه قرار بگیرد.

هم چنین سمت راست بوم که مربوط به مدیریت زیرساخت و جنبه های داخلی کسب و کار است با صنعت در تعامل بوده و لازم است در آن ذی نفعان و رقبا، کالا و خدمات جایگزین و روندهای کلیدی تأثیرگذار  به دقت بررسی شود.


با در نظر گرفتن این نکات می توان از مدل کسب و کار به عنوان مرکبی متناسب با شرایط، محیط و مقصد و هماهنگ با مأموریت، برای رساندن کسب و کار به سرمنزل مقصودبهره برد.


منابع:

- ارائه چارچوبی برای توصیف مدل کسب و کار؛ مازیار نوربخش، محمدرضا درخشان

Business Model Innovation : Past, Present, and the Future- 

The Business Model DNA: Towards an Approach for Predicting Business Mode Success  

   JOINT DEVELOPMENT OF NOVEL BUSINESS MODEL- 

 

 نویسنده: فاطمه شخصیان

 

 


 


 


 



 



 



 

مدل کسب و کار چیست و  به چه کار می آید؟
Fatemeh Shakhsian ۱۴۰۱/۰۵/۲۲ ۱۸:۴۳:۰۹
اشتراک گذاری این پست
بایگانی
ورود برای ارائه نظر
مدل کسب و کار و جایگاه آن در طراحی و هدایت سازمان