در خصوص رسالت سازمان و ارزش هاي وابسته بدان زياد سخن مي گويند، ولي در عمل اغلب تنها حرف است و كم تر به واقعيت مي پيوندد. البته هيچ كس چنين نمي خواهد . ولي به دليل بلند پايگي و ابهامي كه در اين دوره واژه موجود است ، بيش تر وقت ها نتيجه كار متفاوت از خواست اوليه در مي آيد.
از سوي ديگر؛ رسالت هاي مبهم و ارزش هاي سست و نا استوار بسيار زيان بخش هستند. نمي گويم كه شركت شما هم ممكن است در شعله هاي آتشي از آن دست كه آرتور اندرسون و انرون را خاكستر كرد، سوخته و نابود شود. اين دو از نمونه هاي استثنايي و آخر خط بي توجهي گسترده به رسالت سازماي و ارزش هاي وابسته بدان بوده اند . ولي مسئله اين است كه با رسالت و ارزش هاي بي جان كه در حد لوحه هاي آويخته به سرسراي ورورد شركت باقي مي مانند، شما نمي توانيد از همه توانمندي هاي سازمان كه اغلب هم نهفته هستند بهره گرفته و به پيروزي شايسته خود برسيد.
ناگفته پيداست كه تنظيم و تعريف يك رسالت خوب و ارزش هاي پشتيباني كننده از آن براي هر سازمان ، كاري بس دشوار و وقت گير است و به مشاركت جمعي همه دست اندركاران نياز دارد.شما درگير نشست هاي پي در پي مي شويد، صدها پيام الكترونيكي دريافت مي كنيد، اوقاتي را كه ميل داريد به فعاليت هاي واقعي بپردازيد صرف تبيين رسالت و جا انداختن ارزش ها مي كنيد ، و دست آخر ناچار به اخراج برخي از همكاران مي شويد كه رغم فعاليت هاي ارزنده، تنها در زمينه پياده سازي رسالت سازمان و ارزش هاي وابسته بدان كوتاهي كرده اند . اين ها همه خسته كننده و دردناكند. در چنين مواقعي است كه با خود مي گوييد ( (اي كاش ما هم يك رسالت و دسته اي ارزش هاي كلي و تفسير پذير داشتيم))
البته اين درست نيست.
به آن صرف وقت و نيرو ، تن در دهيد.
رسالت و ارزش هاي شدني تنظيم ، و بي چون و چرا پياده كنيد.
بازدید
1 کل بازدیدها
1 نمایش اعضا
0 بازدیدهای عمومی
اقدامات
0 پسندها
0 نپسندیده‌ها
0 نظرات
اشتراک بر شبکه های مجازی
اشتراک لینک
اشتراک گذاری توسط ایمیل

لطفا ورود برای اشتراک گذاری این video توسط ایمیل.

تعبیه در وبسایت شما